جذابترین زن های غربی از نیروی جادویی زیورآلات ساخته شده با منجوق به منظور فزونی بخشیدن به جذابیت خویش استفاده می نمایند ما جذابیت ر ا از آن شما می دانیم کافیست شما نیز باور کنید ،جذابیت دو چندان شایسته ی شماست .
فروشنده: نارسنگ
قیمت: 4,000 تومان
درصد :5
روش خرید: برای خرید خلخال، پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول یا محصولات مورد نظرتان را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.
زیر شاخه ها: شوهر خاله: یک مرد
مهربان که پیژامه می پوشد و به ادبیات و شکار علاقه مند است. دختر
خاله/پسر خاله: همبازی دوران کودکی که یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما
با یکی دیگه ازدواج می کنید یا باهاش ازدواج می کنید اما عاشق یکی دیگه
هستید.
مشاغل کاذب: خاله زنک بازی، خاله خانباجی.
چهره های معروف: خاله خرسه، خاله سوسکه.
داشتن یک خاله ی مجرد در کودکی از جمله نعمات خداوندی است.
عمه
معنای استعاره ای: هر زنی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد/هر زنی که مادر چشم دیدنش را نداشته باشد.
نقش
سمبلیک: به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل: ?- جواب همه ی فحش هایی که
می دهید. مثال: ........ ?- جواب همه ی محبت هایی که می کنید. مثال: به
درد عمه ات می خوره... ?- توجیه کلیه ی بیقوارگی ها/رفتارهای نامتناسب شما
(تنها برای دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتی. ?- خیلی چیزهای بدِ دیگه.
از ذکر مثال معذوریم...
غذای مورد علاقه: شله زرد، سمنو.
ضرب المثل: ندارد (تخفیف به دلیل تعدد در نقش های سمبلیک).
زیر
شاخه ها: شوهر عمه: یک مرد پولدار که سیبیل قیطانی دارد و چندش آور است.
پسرعمه/دخترعمه: همبازی دوران کودکی که در بزرگسالی حالتان را به هم می
زنند.
مشاغل کاذب: Match-Making
چهره های معروف: عمه لیلا.
ترجیع بند:
داشتن یک عمه که در توصیفات فوق صدق نکند جزو خوش شانسی های زندگی است.
دائی
معنای لغوی: برادر مادر
معنای استعاره ای: هر مردی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد/هر مردی که پتانسیل کتک خوردن توسط پدر را داشته باشد.
نقش
سمبلیک: یکی از معدود مردانی که هر چند به سیاست علاقه مند است اما حس
گرمی به شما می دهد، همیشه حرفهایتان را می فهمد و می شود پیشش گریه کرد.
غذای مورد علاقه : فسنجون.
ضرب المثل: عروس را که مادرش تعریف کنه، برای آقا داییش خوبه. اگه خاله ام ریش داشت آقا داییم بود.
زیر
شاخه ها: زن دایی: یک زن چاق و شاد که خیلی کدبانو است و جلوی مادر قپی می
آید. پسردایی/دختردایی: همبازی دوران کودکی که در بزرگسالی مثل یک همرزم
ساپورتتان می کنند.
چهره های معروف: علی دایی، دایی جان ناپلئون.
ترجیع بند: همه چیز زیر سر این انگلیساست.
سعی کنید حتما حداقل یک دایی داشته باشید.
عمو
معنای لغوی: برادر پدر
معنای استعاره ای: هر مردی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش
سمبلیک: یکی از مردانی که شما همیشه باید بهش بوس بدهید و بعد بروید
کارتون ببینید تا او با پدر حرفهای جدی بزند. یکی از مردانی که مادر به
مناسبت آمدنش قرمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساکت شده، به فکر
فرو می رود.
غذای مورد علاقه: قرمه سبزی، آبگوشت.
ضرب المثل: عقد دختر عمو پسر عمو را در آسمان بستند.
زیر
شاخه ها: زن عمو: یک زن که زیاد به شما توجه نمی کند و خودش را برای مادر
می گیرد، دخترعمو/پسرعمو: همبازی دوران کودکی که اگر تا هجده-بیست سالگی
دوام آورده باهاش ازدواج نکنید خطر را از سر گذرانده اید.
مشاغل کاذب: بازی در قصه های ایرانی-اسلامی..
چهره های معروف: عمو زنجیرباف، عمو یادگار، عمو پورنگ.
داشتن یک عمو ی پولدار خیلی خوب است